دود کشه خونه ما
به نام تمام جهان حق
سلام
بازهم هوا بارانی شدو من ماندم و یک قلم
می نویسم از قلب از اوج پهنای یک دشت
گویی وقتی وارد خانه می شوم در این ترنم باران نگاهی به نقش های قالی تورا در خاطر زنده می کند , یک فنجان قهوه را همچون لباسی گرم گوارا می دارم
دودکشه خونه ما سرد است
دودکشه خونه ما دودش از سوخت و ساز روزگاران کهن است
دودکشه خونه ما دیگر دودی ندارد
دودکشه خونه ماتپشش بالا می رود و خط های سبز زندگی را در هم می نوردد
این دودکشه خونه ما دارد به خط صاف سبزش نزدیک میشود
دودکشه خونه ما آرزوهایش را با خود همچون دود به اوج ابر ها می کشاند
دودکشه خونه ما دیگر نفسی ندارد آخر این خط سبز زندگی اش با بوقی ممتد همراه شده
دیگر نمی گویند دمت گرم چون دستانم سرد شده
سر بر روی کاغذ و قلم فورود می آورم , آرام با آرزو هایی دست نیافتنی ودای حق میگویم
آروم آروم , پله پله تا دیدار خدا
وعده ما سر پل صراط , تقاتع اول , دست چپ , جنب جهنم
پنجشنبه 5 آبان 1390 - 11:25:32 AM